از آسمان تا زمین، چراغانی بود.
در نگاه کودک، مهربانی موج میزد و برق نگاهش، دلها را به سمت چشمههای زلال میکشاند؛ پای جوشش آبهای قدمگاه.
غرق تماشا
تا قدم به چشم جهان گذاشتی، برق رضایت در چشمان هر دوست و دشمنی دیده میشد.
از همان آغاز، سراپایت مهربانی بود. هیچ کسی از مهربانیهایت بینصیب نماند، حتی تن بیجان زمین.
:: بازدید از این مطلب : 564
|
امتیاز مطلب :
|
تعداد امتیازدهندگان :
|
مجموع امتیاز :